چرت وپرت (....... و شر)
86/8/20 :: 10:56 عصر
86/8/20 :: 10:53 عصر
رفتی تا این رو بدونم بدونم بی آشیونم
بدونم بی تو چه هیچم بدونم بی تو دیوونم
تو که دیدی گریه هام رو ریختی دور خاطرهام رو
خندیدی به التماسم نشنیدی ضجه هام رو
مرده بودم تو دل شب توی تنهایی توی تب
با دلی خسته وپر درد سردو از کینه لبالب
چشمای من خیس و تب دار خیره مونده به یه دیوار
توی حبس انتظارات حالا من موندم و گیتار
میزنم سازو میخونم حالا دیگه خوب میدونم
عشقت از جنس هوس بود من میخوام تنها بمونم
86/8/20 :: 10:52 عصر
86/8/20 :: 10:51 عصر
86/8/20 :: 10:49 عصر
86/8/20 :: 10:48 عصر
86/8/7 :: 6:21 عصر
بسم رب المهدی
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
گفتم ای نقاش، نقشی دگر زن بر زندگی گفت، نقشی دگر نبایدت؛ عقل پیشه کن
گفتم پیشه عقل کارم شده، کار ساز نیست گفت عقل را با جنون دل پیشه کن
گفتم عقل را با جنون سازشی نیست گفت جنون دل را از عقل پیشه کن
گفتم که می سوزد اینطور بود و نبودم! گفت بود و نبودت یکسره مال من است دیده کن
گفتم، این سر، این تن و این جان من گفت کافی نیست! دل را بسوزان و حواله کن
دیدم در این عشقبازی سوختم و خاکستر شدم حال یعنی می پذیرد این خدای ذوالکرم
دیدم لحظه ای تردید، گناهی دیگر است شک نکن او خدایی قادر است
ای خدای خوب و مهربان و متین آمدم سویت بسوزان این دل و جان متین
یاعلی
خانه
:: کل بازدیدها :: :: بازدید امروز :: :: بازدید دیروز ::
:: درباره خودم :: :: اوقات شرعی ::
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
RSS
12362
2
2
من خیلی پسر خوبی هستم .
:: لینک به وبلاگ ::
:: دوستان من ::
:: اشتراک در خبرنامه ::
:: مطالب بایگانی شده ::